مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم
این دیوارنگاره از مهرابه ای تندیسه میترا در حال قربانی مهرابه ای که در شهر بندری اوستیا
درمارینو ایتالیا کردن گاو نر موزه بریتانیا ایتالیا کشف شده است.
مِهرپرستی یا آیین مهر یا میترائیسم
در باره آفرینش در آیین مهر بسیار گفتهاند ولی مهر خدای آفریننده نبودهاست. شکل قدیمی مهر در زبان اوستا میثر و در زبان رایج قبل از آن یعنی پهلوی میتر و در زبان کهنتر از همه اینها یعنی سانسکریت میترا است. آیین مهری آیین سربازی است. راستگویی و درست پیمانی از مهمترین مشخصههای این آیین است. آیین مهری بیش از هر آیینی به زنان اهمیت میدهد.
مهر یا میترائیسم ، آیینی رازآمیز بود که بر پایه پرستش ایزد ایرانی، خدای خورشید ، داد ، پیمان و جنگ یعنی میترا (مهر) در دوران پیش از آیین زرتشت بنیان نهاده شد. این آیین بعدها توسط سربازان رومی دگرگون شده و به سرزمینهای امپراطوری روم برده شد و در طول سدههای دوم و سوم پس از میلاد، در تمام نواحی تحت فرمانروایی روم، در سرزمین اصلی اروپا، شمال افریقا و بریتانیا برپا بود. گرچه پس از پذیرفتن آیین مسیحیت توسط امپراطور کنستانتین در اوایل سده چهارم میلادی، این دین رفته رفته محو شد، اما تاثیری به سزا بر ادیانی چون مسیحیت و مانویت بر جای گذاشت.
نخستین گروه آریاییهایی که وارد فلات ایران شدندکاسپی ها بودند که در منابع سومری به آنها خورشیدپرست گفته میشد. پس از آن هیتیها و میتانیها دو قوم بعدی آریایی منطقه بودند. که باهم همسایه بودند. و در پیمان نامههای میان خود به میترا سوگند میخوردند. (در حدود 3500 سال پیش از میلاد مسیح). شاید سرچشمه آیین مهر از قوم مغان که یکی از قبایل مادها بوده اند، باشد.
در زمان هخامنشی مهر همپایه اهورامزدا و آناهیتا بودهاست. هرودت میگوید مهر از ایزدان به نام ایرانی بودهاست و به نام او سوگند یاد میکردندو شاه ایران تنها در جشن مهرگان مست میشدهاست. دین مهر 8 هزار سال قدمت دارد.
شاهان اشکانی به آیین مهر اعتقاد داشتند و در زمان آنها بود که این آیین جهانی شد. آنان نیز به مهر سوگند یاد میکردند.
شاپور دوم ساسانی به مهر سوگند خورد که آسیبی به پادشاه ارمنستان نمیرساند. در نقش رستم هم میترا دیده میشود همچنین بر بالای دو طاق کوچک وبزرگ در کرمانشاه موسوم به طاق بستان دو فرشته میترا وجود دارند.
در آسیای کوچک (صغیر) فریگی ها و پینتی ها مهر پرست بودند . مهرداد بزرگ هم مهر پرست بود .
در اروپا هم این آیین از سده نخست میلادی در شاهنشاهی روم همه گیر شد کرد و بنا به روایتی دیگر مدتی پیش از آن به اروپا راه یافت. این دین در سدههای سوم و چهارم میلادی به اوج خود رسید و بویژه در میان سربازان رومی باورمندان بسیاری داشت. پس از فرمان تئودوس یکم در 391 میلادی که طی آن همه کیشها و آیینهای غیرمسیحی ممنوع اعلام شد آیینهای مهرپرستی نیز در مغربزمین رفته رفته از رواج افتاد. گرچه نمادها و پرستشگاههای آن در سراسر اروپا و مفاهیم آیین مسیحی و رفتارهای مسیحیان باقی ماندهاست.
دین شناسان و کارشناسان تاریخ ادیان بر این باورند که میتراییسم و ویژگیهای متعلق به آیین مهر پایه و اساس تولد حضرت عیسی مسیح (ع) شده است . دو عنصر اعتقادی مسیحیان یعنی روز 24 دسامبر که به گمانی زاد روزحضرت عیسی مسیح (ع)دانسته شده و نیز روز یکشنبه که به معنای روز خورشید یا روز میترا می باشد ، به تعبیری از نشانه های بارز و پذیرفتنی میترایی - مسیحی می باشند.در اروپا بسیاری از خدایان محلی را همدم مهر دانستهاند و اساطیر محلی را به افسانه مهر پیوند زدهاند.
تولد مهر
شب یلدا شب تولد مهر بودهاست در این شب میترا از دل سنگی درون غاری به دنیا میآید. در هنگام تولد تنها یک کلاه بر سر دارد و شمشیر و تیروکمان در دست. برخی زاده شدن مهر از درون سنگ را استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگ به هم میدانند. میترا به هنگام تولد کرهای در دست دارد و دست دیگرش را بر دایره بروج گرفتهاست.
در روایت مستندتر مهر از پاک بانوی باکرهای به نام آناهیتا در دریاچه هامون به دنیا آمد در حالی که آن دو را دریایی از گل نیلوفر در برگرفته بود. فردوسی در شاهنامه میترا را فریدون و آناهیتا را فرانک نامیده است. زرتشتیان معتقد اند که میترا از نژاد زرتشت است .به عقیده آنان تخمه پاک زرتشت در دریاچه هامون پراکنده است و هر هزار سال یکبار بانوی باکره ای که در آن استحمام میکند بار دار شده و اولین آنان میترا بوده است و آخرین آنان منجی آخرالزمان خواهد بود.
قربانی کردن گاو
میترا گاو مقدس را در حال چرا دستگیر میکند و بر شانه میاندازد و به غار خود میبرد. در برخی جاها او پیروزمندانه سوار بر گاو میشود و به سمت غار حرکت میکند. این گاو آبی رنگ بودهاست.پس از رسیدن به غار، میترا گاو را بر زمین میزند و بر پشت آن مینشیند و چاقوی خود را بر کتف گاو فرو میکند. در این هنگام سگ و مار برای لیسیدن خون گاو میایند و عقرب برای این که بیضه? گاو را نیش بزند. سگ نشان پاسداری، مار نشان زندگی و عقرب نماینده اهریمن است که میخواهد منی گاو را آلوده کند. از محل زخم گاو سه خوشه گندم و نهال تاک در میآیند.این گاو گاوی است که اورمزد خدای بزرگ آفریده تا بدینوسیله فر ایزدی خود را به فرزندانش منتقل کند. در روایات و متون کهن ایرانی آمده است که میترا پس از قربانی کردن گاو از آنجا که او ایزد لطف و رحمت است سهم خود از خون گاو (فر اورمزدی ) را به روی زمین میپاشد و از آن نوروز و رستاخیز طبیعت پدید می آید.
معجزه آب و شکار
میترا با زدن تیری به سنگی از آن چشمهای جاوید به وجود آورد. این همان چشمه آب زندگانی میباشد.
میترا سوار بر اسب تاخته و حیوانات را شکار میکند تمام تیرهای او به هدف میزنند و با هر تیر موجودی را شکار میکند. بعد از شکار میترا به سراغ دشمنان خود میرود و آنها را از پای در میآورد. لقب «مهر نبرز» یا «مهر شکست ناپذیر» از همین جا پدید میآید. دومعجزه میترا بعد از تولد از سنگ که در کتابها نماد آسمان است یکی تیر اندازی به طرف سنگ و ریزش آب مقدس از آن و دیگری شکار است که در سنگ نبشته ها به شکار گراز نیز اشاره شده است.
شام آخر ، عروج میترا و رستاخیز
در آخرین روز زندگی زمینی میترا، او در ضیافتی شرکت میکند و خون گاو، گوشت او، نان و شراب میخورد. این ضیافت درون غاری انجام میشود.سُل خدای خورشید نیز (میترا ایزد پرتو نور خورشید است نه خود خدای خورشیدکه در طی کارزار او با خدای خورشید او را به زمین زده پرتو آنرا از آن خود کرده است)در ضیافت شرکت میکند.
بعد از ضیافت میترا سوار ارابه خورشید شده و به آسمان عروج میکند. سُل ایزد آفتاب او را سوار بر ارابه مینویی خود کرده و به آسمان میبرد تا در آخرالزمان دوباره به زمین برگردد.
در پایان کار جهان آتشی بزرگ همه جهان را درمیگیرد و تنها پیروان میترا از آن آسوده خواهند بود.
مهری شدن چگونه بود؟
نوچه که میخواست به سلک مهریان در آید باید از آزمایشهای بسیار دشواری سربلند بیرون میآمد. نوچه را ابتدا به مهیار میسپاردند و او مطالب کلی را به نوآموز آموزش میداد. اما ابتدا باید سوگند میخورد که اسرار را بر هیچ کس فاش نکند. بعد او را خالکوبی میکردند (دست و پیشانی) تا به عنوان برادر و یار دیگر مهریان شناخته شود. قبل از خالکوبی آزمایشهای زیادی انجام میشد.
آزمایشهای مهریان
چشمان نوآموز را میبستند مهیار نوآموز را به جلو میراند سپس ناگهان او را هل میداد و شخص دیگری قبل از زمین خوردن او را در آغوش میگرفت که به این شخص ناجی گفته میشد.
در منابعی گفته شده که مچ دو دست نوچه را با روده مرغ میبستند سپس آنها را درون برکه آبی میانداختند شخصی با شمشیر روده را پاره میکرد که همان ناجی بود. ترساندن نوچه ،خوابیدن در قبر، شنای طولانی، مبارزه با گاو، گرسنگی طولانی، ماندن در آب یخ زده، روزهداری از دیگر آزمایشها بودهاست. به قولی نوچه باید چهل آزمایش را پشت سر میگذاشت تا به سلک مهریان درآید. بعد از انجام این آزمایشها، نوچه درون آب میرفت و هنگام بیرون آمدن میگفتند که حیاتِ دوباره پیدا کردهاست. سپس قسم میخورد و خالکوبی میکرد. هنگام قسم خوردن، نوچه دست راست را بلند میکرد.
پلههای تشرف در آیین مهر و درجات هفت گانه مهر پرستی
بعد از این که نوچه وارد جمع مهریان میشد مقامهای مختلفی وجود داشت که باید پله پله طی میشدند.
1- کلاغ
اولین مرحله از مراتب مهرپرستی است. پیام آور از جهان بالا میباشد. در هنگام مراسم نقاب کلاغ بر چهره میزده یا تقلید کلاغ میکردهاست. علامت مخصوص او چوبی است که دو مار به دور آن چنبره زدهاند. عنصر هوا عنصر مخصوص کلاغ بودهاست.
2- نامزد یا پوشیده
با انجام یک سری کارهای دشوار کلاغ میتوانست به مقام نامزدی برسد. یکی از کارهای سختی که باید انجام میشد تا شخص به درجه نامزدی برسد خاموش ماندن بود. علامت مخصوص او مشعل و چراغ میباشد. عنصر آب عنصر مخصوص نامزد بودهاست.
3-جنگی
از این مرحله عضویت در جمع مهرپرستان رسمی میشود . گویا اکثر مهر پرستان تا این درجه بالا میآمدند. در انتهای مراسم به شخصی که میخواست جنگی شود تاجی که در انتهای شمشیری آویخته شده بود پیشکش میکردند. او این تاج را نمیپذیرفت و میگفت که مهر تاج سر من است. گویا داغ مهر را در همین مرحله بر چهره مهر پرست میزدهاند. علامت مخصوص او توبره و نیزه و کلاهخود است. عنصر خاک عنصر مخصوص جنگی بودهاست.
4-شیر
بالا رفتن از پله شیر بسیار دشوار بودهاست. شیر باید نیرومندترین همردیفانش میبود. در این مرحله قدرت شخص را آزمایش میکردند. بر دست و زبان شخص عسل میریختند. که به معنی پاکیزگی دست و زبان بودهاست. علامت مخصوص او بیلچهاست که برای به هم زدن آتش به کار میرفتهاست. عنصر آتش عنصر مخصوص شیر بودهاست. بر روی قبر شیرمردان یک شیر سنگی گذاشته میشد.
5-پارسی
شیر مردی که به سنین بالا میرسد به درجه پارسی دست میابد. درجههای قبلی زمینی و مادی هستند ولی درجه پارسی یک درجه بیشتر روحانی است. و معنی آن وارستگی است. واژه پارسا به همین معنی میباشد. علامت مخصوص او داس است. پارسی نماد ماه است.
6-مهر پویا
علامت مخصوص او تازیانه و هاله و مشعل است. مهر پویا نماد خورشید است.
7-پدر یا پیر
پیر نماد خود مهراست.کسی که بدین جایگاه میرسد مهر و مهربانی وجودش را تسخیر کرده و نهایت لطف و رحمت بر مردم میشود و این همان مقام پیر مغان است که همواره حافظ در اشعارش بدان اشاره کرده و خود را مریدآن دانسته.
آیینهای مهرپرستان
مهرپرستان در هنگامی که در مهرابه جمع میشدند گاوی را قربانی میکردند .گوشت این حیوان را کباب میکردند و خون آن را در جامی در زیر مهراب میریختند. این خون را با شیره هوم و شراب مخلوط میکردند و به آن آب حیات میگفتند. این آب مقدس را در جامهای مخصوص به نام دوستکامی میریختند و حاضران آن را به همراه کباب و نان میخوردند. سپس سرودهایی در سپاس از مهر میخواندهاند. در مهرابهها شمع و آتش روشن میکردند که نماد مهر بود.
مهرابهها
به پرستشگاههای مهرپرستان مهرابه گفته میشود. که از دو واژه «مهر» و «آبه» ساخته شدهاست. آبه به معنی جای گود است.
ساختمان مهرابهها از یک ورودی سپس دهلیز درونی که به سه راهرو منتهی میشد تشکیل شدهاست. تالار روبرویی بزرگ بوده و تالار اصلی معبد بودهاست. دو راهرویی که در سمت چپ و راست قرار داشتند تنگتر بوده و سقف آن هم کوتاهتر است. مهراب بالای تالار اصلی قرار میگرفت و عبارت بود از گودی اندکی در دیوار که نقش مهر (و گاهی مجسمه او) در حال کشتن گاو در آن دیده میشد دو مهربان نیز در دو سوی او دیده میشدند. در دو طرف تالار اصلی نیمکتهایی سنگی قرار میدادند.
روشنی مهرابه از روزنههای کوچک سقف و یا پنجرههای باریک تامین میشد، به طوری که فضای مهرابه تقریباً تاریک بود و این برای آن بود که حالت اصلی غار حفظ شود.
مهر و دیگر آیینهای رازورانه
در اوستا سرودی به نام «مهریشت» وجود دارد.
در هند باستان از مهر در وداها نام برده شدهاست.
در آیین زروانی ، میترا داور بین اهورامزدا و اهریمن میباشد.در اعتقادات زرتشتیان در ابتدای عمر هستی زروان (خدای زمان )به هدفمند بودن جهان شک کرده و گمان عبث بودن جهان را میبرد و از این شک و تردید اهریمن پدید می آید و حق و حقیقت که تولد اهریمن را برنمیتابد ناخواه از عالم یقین اهورامزدا را برای مبارزه با آن پدید می آورد.اهورامزدا و اهریمن هر دو در شکم زروان رشد میکنند. اهریمن که طمع دارد تا زودتر از اهورامزدا به دنیا بیاید شکم مادر ( زروان ) را پاره کرده و بیرون می جهد.توجه اینکه بسیاری از این اعتقادات ،مفاهیمی بسیار قابل تعمق و تفکر در خود گنجانده و جای اندیشه و تفکر بسیار دارد. این اعتقاد میتواند بیانگر این امر باشد که خیر و شر هر دو مولود زمان میباشند و در گذر زمان نمایان میشوند.
میترائیسم یکی از ادیان سری متاخر رومی میباشد، پیرامون آن ، اشرات بسیار اندک و زود گذری از دوران پیش از مسیحیت و حتی قرن 1 و اوایل قرن 2 میلادی بر جای مانده اند. با این حال پس از اواسط قرن دوم پس از میلاد مسیح اسناد بسیاری در این باره در دست رس میباشند. بنظر میرسد که در اوایل قرن دوم میلادی آموزه ها و مناسک های آیین میتراییسم توسط نابغه ای مذهبی تجدید بنا گردیدند. [مسیحیان اولیه ی این دوره ، از جمله ژوستین شهید چنین اعتقاد داشتند که میتراییسم بسیاری از مراسم را از مسیحیت اقتباس کرده است ، مراسمی که در یهودیت و عهد عتیق ریشه دار بودند.
Dr. Ronald Nash، در کتاب The Gospel and the Greeks، دراینباره چنین مینویسد:
شالوده و بنیان مسیحیت ، از جمله خداشناسی و دیگر تعالیم آن بر میگردند به دین یهود و عهد عتیق در واقع مسیحیت دینیست ابراهیمی این در صورتیست که میتراییسم آیینیست برگرفته از میت(افسانه) های شرقی و شکل متاخر آن تاثیرگرفته از میت های غربی و افلاطونیان.Sir Norman Anderson اظهار میدارد که مسیحیت و میتراییسم دو ایین با اساسی کاملا متفاوت میباشند. پرفسور Gary Lease، از مراجع آکادمیک در زمینه ادیان، در اینباره چنین مینویسد:
با این حال گفته میشود هر دو آیین میترایی و مسیحیت ، با آنکه خاستگاهی شرقی داشته و باورها و رسمها و رمز و زارهای مشترکی را دارا بودند، اما چونان رقیبی به هدف استیلای فرهنگی و حکومت بر جهانی پهناور، به معارضه و ستیز پرداختند. در این نبرد، سرانجام آیین میترایی به صورت ظاهر در طول چهار قرن شکست یافت. نویسنده ای با نام هاشم رضی چنین باور دارد که : در این زمان میتراییسم تمام رمق و شکل و اندیشه و چارچوب کنایات و رموز خود را به مسیحیت واگذار کرده بود. به نقل از دانشنامه بریتانیکا، مسیحیت متاخر غربی (کاتولیک قرن 4)، چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشید به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان مدیون است و تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشت.
آیین مهر با مسیحیت همانندیهای بسیاری دارد. چنانکه در آیینهای میترایی به طور مخفیانه و در سردابها تشکیل میشد و مهرابهها نیز به شکل غار بنا شده و در آن دخمهها، مراسم اسرارآمیز آیین، برگزار میگردید؛ مراسم تطهیر و غسل تعمید نیز در هر دو مذهب مشترک بوده در این جشن میترا همچون عیسی به آسمان صعود میکند؛ برخی از سنت ها و مراسم مسیحیت کاتولیک از جمله افروختن شمع در کلیساها، نواختن ناقوس ، وجود حوضچه آب مقدس در مدخل کلیساها و سرود دستهجمعی به همراه نواختن موسیقی، همگی از هماهندی های این دو آیین اند مراسم شام آخر (عشاء ربانی یا اوکاریست) و صرف نان و شراب در دو آیین مشترک است؛ دوازده مقام میترایی و دوازده فلک یاور میترا، به حواریون دوازدهگانه عیسی تغییر یافتند؛ روز یکشنبه (مهرشید) یا روز خورشید.، چنانکه از نام آن پیداست، روز ویژه مهرپرستان بود که مسیحیان آنرا اقتباس نموده و روز مقدس هفته شمردند؛ رهبانیت و ریاضت آیین میتراییسم نیز شباهت هایی با دین مسیحیت داراست؛ مسیح و مهر هر دو در رستاخیز ظهور نموده و اعمال انسانها را داوری میکنند. همانگونه که مهر میانجی میان خداوند و بشر است، مسیح نیز واسطه خدا و انسان میباشد؛ مقام هفتم از آیین میترا، مقام پدر پدران است که با کهنه ی مسیحیت متاخر غرب اشتراکاتی دارد؛ مهر در برج بره ، بره به دوش دارد و عیسی نیز برهای در آغوشش گرفتهاست؛ سرانجام روز تولد مهر یا «خورشید شکست ناپذیر». یا همان روز انقلاب زمستانی در روم، 25 دسامبر بود که در سده چهارم میلادی این روز، روز میلاد مسیح تعیین شده و به عید کریسمس شهرت یافت. با این حال کهنترین سنتِ مسیحی ، ششم ژانویه را تاریخ تولد مسیح میداند ؛ سنتی که هنوز بسیاری از کلیساهای شرقی به آن پایبند هستند. البته اطلاعی از تاریخ دقیق بدنیا آمدن مسیح در دست نیست و عهد جدید نیز اشاره ای بدان نکرده است.
از جمله تفاوت های مسیحیت و آیین میترایسم ، چندگانه پرستی و دوآلیسم. میتراییسم ، عدم حظور زن در مراسم این دین رزمندگی میترا، بدنیا آمدن وی از سنگ به شکل مردی بالغ , و دیگر مناسک های مربوط به بت پرستی میباشند. در آیین میتراییسم همچنین مرگ و زنده ی شدن (تجسم) خدا و تولد تازه ، حد اقل در دوران نخستین آن موجود نبوده اند.
L. Patterson در کتابِ Mithraism and Christianity، پژوهش هایش را چنین خلاصه میکند:
همچنین طبق برخی تحقیقات، اساس و پایه و سرانجام هر مذهب بر اساس دنیای دیگر یا دنیای جاودانه نیکی ها بیان شدهاست. در مسیحیت این دنیا را (Paradise) می نامند که همان پردیس ایرانیان است. البته تمام مذاهب شعاعهای موازی هستند به سوی مرکز دایره هستی که همان آگاهی جاودانه یا خداوند می باشد که با عشق بیپایانش همه موجودات و آفریده ها را به سوی خود می کشاند.در باور اصیل ایرانیان، هر انسان هر قدر آگاه تر باشد خدایی تر خواهد بود. برخی بر این تصور اند که وجود مجسمههایی که نماد مسیح ومریم اند، تماما برگرفته از آیین میترایسم است.
فرعون آخناتون یا آمنهوتپ چهارم اولین فرعون مصر است که دین توحیدی با خدایی نادیدنی را در مصر به معرض ظهور گذاشت . در مورد این فرعون و خدایی که با نام آتون فرعون معرفی کرد مطالب بسیار است از جمله بخش طویلی از کتاب سینوهه که نوشته طبیب مخصوص این فرعون می باشد به داستان زندگی وی و فعالیتهایش مربوط است. موضوعی که در اینجا جلب نظر میکند تشابه عمیق این دین با آیین میترائیسم است ، خدای آتون دیدنی نیست بلکه در جلوه خورشید (مهر) ظاهر گردیده و با تابش خود برکت را به زمین ارزانی میدارد ، در این دین مردم حقوق مساوی دارند و برده داری وجود نخواهد داشت و نماد این دین نیز صلیب است . در ویکی پدیا-آخناتون آمده :
مصریان باستان خدایان متعدد را میپرستیدند امااخناتون به یگانهپرستی روی آورد. او از دو معمار که در استخدام پدرش بودند سرود خورشید شهر تب را بدین مزمون شنید: "ای آفریدگار که زمین را آفریدهای، ...آفریدگار بزرگ که برای خلقت هزاران مخلوق رنجی عظیم بردهای... آن که هرروزبر تمامی زمین میگسترد و همه جنبندگان زمین را مینگرد... هر روز هر زمین او را هنگام طلوع میستاید و به او نماز میگذارد." وی با شنیدن این سرود و با گرایشی که به یکتاپرستی داشت بر آن شد که خدای ملی مردم تب را، که آمون بود تغییر دهد و از آن پس اورا آتون بنامد و نام خویش را از آمنهوتپ بود به اخناتون (مومن به آتون) تغییر دهد.
با این تفاسیر شاید بتوان استدلال کرد که این اولین دین توحیدی مصر باستان برگرفته از آیین میترائیسم بوده که توانست با سرود معماران میترایی به قلب آخناتون رخنه کند.
مهر آئین ، پس از رواج اسلام در ایران همچنان نفوذ داشت و بسیاری از مکتب های صوفی گری در ایران ریشه در دین مهر دارند. رواج اصطلاحات دین مهر مانند "مهراب" در شعر عرفانی و نزد سلسله صوفیه به همین دلیل است.
مهر پرستی بر بسیاری از سازمانهای زیرزمینی مثل گروه شوالیههای معبد و فراماسونری تأثیر گذاشتهاست.