عکس: ninopnatividad
رویا تاجی- روزنامه نگار
پرستار خم شد و پیشانی ساناز را بوسید. خواهر چشم به لپ تاپ، در یک قاره دیگر فقط نگاه کرد و گریست. این آخرین تصویردختر سفر کرده اش بود که در ذهنش ثبت می شد. ساناز نظامی ۲۷ ساله قربانی خشونت خانگی، زادگاه: ایران؛ محل مرگ: آمریکا. خواهرش به رسانه ها گفت: سانازشریک زندگی اش را در دنیای مجازی پیدا کرد. شوهری که حالا پلیس آمریکا او را به اتهام “قتل غیر عمد” دستگیر کرده است.قصه مهاجرت ساناز تبدیل به یک تراژدی تلخ شد.
زنان و داستان مهاجرت
حدود ۲۳۲ میلیون زن، مرد و کودک در جهان، خارج از کشوری زندگی می کنند که در آن به دنیا آمده اند. همگی آنها یک نام دارند، مهاجر.
زنان بخش بزرگی از این مهاجرانند. آنها برای ازدواج، کار و تحصیل اقدام به مهاجرت میکنند. همه آنها با هدف” زندگی بهتر” مهاجرت می کنند. اما کشور مقصد همیشه این رویای آن ها را به واقعیت نمی رساند.
گزارش “ویژه سازمان جهانی مهاجرت”، می گوید: خشونت علیه زنان مهاجررا می توان با فاکتورهای وضعیت قانونی، طبقه اجتماعی، فرهنگ، سن و قومیت کنکاش کرد.
این گزارش می گوید: نا توانی و ضعف در دانستن زبان کشور مقصد، اشتغال در مشاغل نامناسب، نا آگاهی و نداشتن دانش از حقوق خود و تجربه پیشین از خشونت در کشور مبداء، به افزایش احتمالی خشونت علیه زنان مهاجر دامن می زند.
دلایلی که دکتر مهرداد درویش پور جامعه شناس نیز واکاوای آن می پردازد.
او می گوید پدیده خشونت علیه زنان یک امر عمومی و نوعی اعمال قدرت و اقتدار مردسالارانه است و به طبقه اجتماعی، سطح تحصیلات، نژاد، سن و مهاجرت بر نمی گردد. اما نتایج برخی از تحقیقات جامعه شناختی گواه آن است زنان طبقات فقیر، زنان نژاد سیاه ، زنان مهاجر و زنان جوان بیشتر با پدیده خشونت روبرو هستند.
درویش پور اصلی ترین دلیل این خشونت را توانایی مردان دراعمال قدرت و بی قدرت بودن این گروه از زنان می داند و در توضیح آن می گوید: زنانی که به منابع اقتصادی دسترسی ندارند و یا در جامعه ای رشد یافته اند که پیشینه و قوانین پدرسالارانه نیرومند تری دارد، و یا از نورم و فرهنگی برخوردار است که در آن خشونت به عادتی اجتماعی و امری درونی شده تبدیل شده است، مورد خشونت بیشتری قرار می گیرند.
از نظر این جامعه شناس، زنان جوان یکی از مهمترین قربانیان خشونت هستند چرا که به دلیل سنشان به طور عمومی از موقعیت تثبیت شده و از تجربه، اعتماد به نفس و اطمینان کافی برخوردار نیستند.
او اما معتقد است جدا از این گروه، زنان مهاجر بیشترین خشونت را متحمل می شوند.
این استاد دانشگاه با اشاره به زنانی که از طریق ازدواج به خارج از کشور می روند گفت: “عروس های پستی” یا به اصطلاح ” عروس های وارداتی” بیشترین قربانیان خشونت هستند.
عروس های وارداتی
بنا به تحقیقات در کشورهای اروپایی، خشونت خانگی علیه زنان بهطور چشم گیری در خانوادههای مهاجر از فراوانی بیشتری برخوردار است.
این تحقیقات می گوید:علت آن در ناتوانی مردان برای ادامه نقشهای جنسیتی سابق به عنوان سرپرست خانه و ناکامیهای مشابه در تطبیق یافتن با فرهنگ کشور مقصد است.
“من زمانی زنی را ملاقات کردم که شاید یک سال در سوئد زندگی کرده بود. او به من گفت که شوهرش قبل از آمدن وی به سوئد دوست دخترسوئدی داشت و با او زندگی می کرد. وقتی این زن مهاجر به سوئد می آید شوهرش از او می خواهد از فرزندش نگهداری کند، ولی این زن می خواهد از شوهرخود جدا شود ولی مرد نمی خواهد. شوهر زن خود را از بالکن منزل پنجم به پائین پرتاب می کند. زن مدت سه ماه در شفاخانه می ماند و در اثر صدمه مغزی که به او می رسد بخش هایی از حافظه خود را از دست می دهد.”
این بخش کوچکی از کتاب Rita Olovson نویسنده سوئدی- لبنانی است. او به زبان عربی کتابی تحت عنوان “راهی برای خروج” نوشت.
هدف Rita Olovson از نوشتن این کتاب، شکستن انزوای زنان مهاجر و خارجی تبار است.
به عقیده Rita Olovson وضعیت بسیاری از زنان مهاجر یا خارجی تبار وحشتناک است.
اما دکتر مهرداد درویش پور جامعه شناس هم در باره جامعه زنان مهاجر ایرانی در سوئد تحقیق کرده است و رساله دکترای خود را در این زمینه نوشته است. او در کتاب دیگری با نام “چالشگری زنان علیه نقش مردان” به بررسی دلایل خشونت ها نیز پرداخته و توضیح می دهد این که چرا مهاجران زن معمولا آسیب پذیر ترین گروه اجتماعی می شوند؟
او می گوید: مرد ان مقیم غرب که همسران خود را از کشور های موسوم به جهان سوم بر می گزینند به طور عمومی از موقعیت اجتماعی اقتصادی به نسبت با ثبات تری بر خورداند، از این رو قدرتمند ترند .
به گفته درویش پور: عروس های وارداتی تا بخواهند وارد کشور دوم شوند و زبان آن کشور را بیاموزند مدت زمان زیادی طول می کشد. دراین مدت آنها به شدت وابسته به شوهرانشان هستند. بطور کلی نفس اقامت گرفتن و جا افتادن در کشور دوم پروسه زمانی طولانی را به همراه دارد که با وابستگی و موقعیتی آسیب پذیرتر همراه است .
آنها زندگی حتی همراه با خشونت در آمریکا یا کشور های اروپایی را، به زندگی در ایران یا کشور های توسعه نیافته ترجیح می دهند.
این جامعه شناس اما بر نابرابری شدید قدرت در گسترش خشونت در این روابط تاکید دارد و می گوید: زنان مزدوج واردادتی در کشور دوم در آغاز با نرم های جامعه آشنا نیستند، بسیاری حتی زبان آن کشور را بلد نیستند، شبکه روابط دوستی چندانی ندارند، موقعیت تحصیلات مناسب نیز برایشان از همان ابتدا میسر نیست و قوانین را هم نمی شناسند. از این رو در مقایسه با مردانی که پیشتر در آن کشور بسر برده اند قدرت چندانی ندارند و بیشتر وابسته شوهرانشان می شوند.
او در مورد مردانی که از کشور های اروپایی و آمریکایی از دیگر کشور ها همسر خود را انتخاب می کنند می گوید: این افراد معمولا تجربه زندگی خانوادگی قبلی داشته اند، بسیاری از آن ها از لحاظ اجتماعی کمتر توانایی برقراری ارتباط سالم برای زوج یابی دارند و یا به هر رو امکان همسر گزینی برایشان دشوار است. پاره ای نیزاز افکار پدرسالارتری داشته و توانایی زندگی با زنانی که به حقوق خود آشنا هستند و از توقع بالایی دارند را ندارند. از این رو آنان در جستجوی زنانی هستند که “وفادارتر” و مطیع ترند و زنانی را که به همسری خود بر می گزینند به شدت کنترل می کنند.
درویش پور با اشاره به انواع کنترل ها گفت: این مرد ها معمولا می کوشند زنان خود را از اجتماع دور نگه دارند، و پیش از آن که آنها جامعه و محیط اطراف خود را بشناسند و یا در محیط جدید جا بیافتند، می کوشند آنها را باردار و خانه نشین کنند. هر چه وابستگی زنان به زندگی با این گونه شوهران افزایش یابد، شانس آن که مردان آنان را بتوانند به تابعیت خود در بیاورند بیشتر است.
زنان مهاجر در این شرایط ، با توجه به موقعیت آسیب پذیرشان ،امکان سرپیچی از توقعات و انتظارات آنها را ندارند .
به عشق من آمدی یا به عشق خارج؟
در گزارش “خشونت علیه زنان مهاجر” دبیرکل سازمان ملل به شصت و هشتمین نشست مجمع عمومی آمده است ، زنان مهاجر به طور ویژه در معرض آسیبهای فروان، از جمله خشونت هستند، و عدم دسترسی به مراجع قانونی یکی از معضلات جدی در مبارزه با این روند است.
آنها نه تنها در مورد خشونت قرار می گیرند، بلکه حمایت قانونی هم نمی شوند. درویش پور دکتر جامعه شناس با بررسی این مشکل می گوید: درست است که خشونت اعمال قدرت و اقتدار مردسالارانه است، اما این بدان معنی نیست که عوامل دیگری در این خشونت نقشی ندارند.
او می گوید: بنا به بررسی های جامعه شناسی بسیاری از زنان مهاجر به دلیل تبعیض نژادی جدی گرفته نمی شوند و یا موقعیت حاشیه ای دارند و به عنوان زن، به عنوان طبقه محروم و به عنوان خارجی تبار تحت ستم سه گانه طبقانی، جنسیتی و تبعیض نژادی قرار دارند.
بررسی پرونده این خشونت ها حکایت ازآن دارد زمانی که آنها خشونت را به پلیس گزارش داده اند و یا خانه را ترک کرده اند، از طرف پلیس جدی گرفته نشده اند. از این رو از سر ترس و یا بی اعتمادی نسبت به رسیدگی به درخواست شان، شکایت نمی کنند وبه زندگی با ترس و وحشت خود، ادامه می دهند. این جامعه شناس می گوید: بیشتر مردانی که از طریق ازدواج های وارداتی تشکیل خانواده می دهند همواره از این نگرانند که همسرشان با عشق با آنها ازدواج نکرده و از آنها برای خروج از کشور استفاده ابزاری شده باشد.
این مردان نگرانند که زنان در موقعیتی مناسب با شخص دیگری آشنا شود و یا آنها را ترک کنند، از این رو میل این گونه مردان به کنترل این زنان بالا می رود. نگرانی از دست دادن باعث می شود که مردان در این ازدواج ها معمولا زمخت تر و خشن تر باشند.
در این نوع ازدواج ها مرد در بسیاری از موارد زن را از جامعه می ترساند و درصدد دور نگه داشتن او از محیط اجتماعی است. چرا که معتقد است با کنترل زن شانس حفظ رابطه افزایش می یابد.
از این جامعه شناس پرسیدم چرا زنان مهاجری که خشونت می بینند به مراجع قانونی مراجعه نمی کنند؟
او گفت: بسیاری از آنها قوانین جامعه را نمی شناسند. بعضی از زنان نیز آگاهی کاملی از مکانیسم های خشونت ندارند و بعضی از رفتارهای خشن از نظر آنها اصلا خشونت نیست. چرا که در جامعه ای با فرهنگ پدر سالارانه و خشن تری بزرگ شده اند وحتی در نزد بسیاری از آنها، رفتار خشونت بار به دلیل نگاه سنتی شان ، باورهای دینی و حتی پیشینه فرهنگی شان، نورم ارزشی متعارفی محسوب می شود.
درویش پور می گوید: اگر نگوئیم که مردم در این کشور ها به خشونت تشویق می شوند دست کم می توانیم بگوئیم، در مقابل رفتارهای خشونت بار واکنش درخوری وجود ندارد.
این جامعه شناس با اشاره به بعد دیگری از زندگی خشونت دیدگان مهاجر می گوید: قدرت برهنه آزار دهنده است. تا زمانی که این زنان ناگزیر به زندگی هستند و امکانی برای جدایی ندارند، بسیاری از خشونت ها را برای خود توجیح می کنند تا زندگی را برای خود پذیرفتنی تر کنند . مخصوصا اگر درگیر مراحل اقامت و جا افتادن در یک کشور باشند.
او با اشاره به تحقیقات جامعه شناختی می گوید: زنانی که موقعیت آسیب پذیرترو قدرت کمتری دارند بیشتر مورد خشونت قرار می گیرند و حس شرم و گناه نیز در سکوت در برابر آن موثر است.
اینها تنها بُعد خشونتی در خانه است. فشارهای مضاعفی زنانی را که برای ادامه تحصیل یا کار مهاجرت می کنند را هم تهدید می کند. آنها ممکن است قربانی این فشارها در فضای عمومی هم باشند. برخورد مقامات، کارفرمایان، پرسنل کمپهای مهاجرین، و حتی مردم عادی.
بیشتر زنان مهاجر در محیطهای نامطلوب کار می کنند، دستمزد کم می گیرند.شغل های سطح پایین نصیبشان میشود، و همواره در معرض خطرهای سوءاستفاده، خشونت، و بدرفتاری هستند.
گروهی از آنها در معرض آسیبهای جدی مثل قاچاق انسان به منظور بهرهکشی جنسی، قرارمی گیرند و خشونت های شدید جنسی را تجربه می کنند.