سرلشکر شهید عباس
دوران
عبور از دیوار دفاعی عراق و لغو اجلاس
سران غیرمتعهدها
تهران- در اوایل جنگ تحمیلی، صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود که این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضی خاک ایران نیست و همه چیز محدود به اهداف نظامی نمیشود، بلکه این جنگ به خاطر سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
در این شرایط، به طور مسلّم یکی از ابزارهای موجود، استفاده از فشارهای سیاسی و افزایش تحرکات سیاسی با هدف جلب حمایت کشورها برای کمک نظامی و سیاسی و تضعیف دشمن بود؛ به عبارت دیگر برخورداری هر یک از کشورهای ایران و عراق از یک نظام سیاسی برتر در منطقه، مقدمات پیروزی را فراهم میکرد.
*** ۸ ماه فشار همه جانبه
قبل از فتح خرمشهر، عراق در چنین
جایگاهی قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و میتوانست با فشارهای سیاسی،
خود را به ما تحمیل کند ولی با فتح خرمشهر، قضیه برعکس شد و نظام بینالملل شاهد
شکست نظامی - سیاسی عراق در این منطقه استراتژیک شد و این در حالی بود که عراق برگ
برنده خود را برای اعمال نظارت نامشروع در منطقه، از دست داد.
در این شرایط که خرمشهر آزاد شده بود،
کشورهای عرب منطقه که روی صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند.
از آغاز عملیات ثامن الائمه در مهر
ماه سال ۱۳۶۰ تا پایان عملیات بیت المقدس در خرداد
ماه سال ۱۳۶۱، فشارهای نظامی ایران بر عراق به حدی
بود که رژیم بعثی، تعداد زیادی از تجهیزات و نیروهای خود را از دست داده بود و این
در حالی بود که این کشور حمایت همه جانبه اکثر دولت های عربی و استکبار جهانی را
پشت سر داشت.
در این شرایط سیاسی، آمریکا و برخی
کشورهای عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریعتر باید آتشبس
برقرار شود.
***اجلاس سران کشورهای غیر متعهد
در همین زمان، جنوب لبنان توسط رژیم
صهیونیستی اشغال شده بود و عراق در یک ترفند هماهنگ با استکبار جهانی اعلام کرد که
می خواهد نیروهای خود را از مناطق اشغالی ایران خارج کند و به مقابله با این رژیم
بشتابد، تا به این وسیله سرپوشی بر شکست های پی در پی خود از رزمندگان اسلام
بگذارد.
در همین هنگام نوبت عراق شد تا میزبان
اجلاس سران کشورهای غیر متعهد باشد که میزبانی آن به صورت ادواری مشخص می شد. بعضی
سران کشورهای غیرمتعهد با اعلام این نکته که بغداد به دلیل جنگ ناامن است، خواستار
برگزاری اجلاس در کشوری دیگر بودند.
*** بیانیه های ایران و عراق درباره اجلاس
جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی
از فعال ترین کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد، تمایلی برای شرکت در این اجلاس در بغداد
نداشت و در بیانیه ای شدیدالحن اعلام کرد: در حالی که کشور عراق بخش هایی از ایران
را اشغال کرده است، تهران هیچ هیاتی را به این اجلاس اعزام نخواهد کرد و اصولا
بغداد برای برگزاری این اجلاس محل امنی نیست.
رژیم بعثی عراق نیز بلافاصله برای
میهمانی بنزهای سفارشی اش را روی اتوبان های نوساز به راه انداخت. صدام که برای
برگزاری این اجلاس هزینه های هنگفتی کرده بود، اعلام کرد ایرانی ها نمی توانند
بغداد را ناامن کنند.
ارتش عراق نیز در بیانیه ای اعلام کرد
که بغداد از هر لحاظ امن است. این شهر در طول شبانه روز توسط سایت های موشکی زمین به هوا،
انواع توپ های ضد هوایی، سیستم گسترده راداری و هواپیماهای رهگیر محافظت می شود و
هیچ کس نمی تواند بدون اجازه وارد حریم هوایی این شهر شود.
*** دستور ناامن نشان دادن بغداد برای
نیروی هوایی صادر شد
جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که
به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید به نحوی این
شهر ناامن نشان داده می شد و بهترین گزینه برای ناامن نشان دادن آنجا، استفاده از
توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئن ترین گزینه بود.
پس از ابلاغ این فرمان از سوی
فرماندهی نیروی هوایی، دستور طراحی این عملیات صادر گردید.
*** طراحی عملیات
این اولین باری بود که طراحان عملیات
نیروی هوایی باید عملیاتی را طراحی می کردند تا از آن بتوان به عنوان اهرم قوی و
قدرتمندی در برابر سیاست های دشمن استفاده کرد.
کار طراحی عملیات آغاز شد و مشکلات
یکی پس از دیگری در راه بود:
در آن زمان پدافند هوایی بغداد با
پدافند مسکو ( پایتخت شوروی سابق و روسیه فعلی) مقایسه می شد.
سایت های موشکی بلند سام ۲ و سام ۳ و سام ۶
و...، سایت های موشکی کوتاه، مدرن و چابک کروتال و رولند در فواصل معین که در بین
و اطراف آنها توپ های ضد هوایی ۲۳
و ۳۵ و ۵۷ میلی متری استفاده می شد.
این تجهیزات به صورت رینگ های پدافندی
از فاصله حدود ۲۰ کیلومتری بغداد به صورت فشرده در
کنار یکدیگر قرار داشتند، ضمن این که در طول مدت شبانه روز هواپیماهای رهگیر و
مدرن آن زمان (میگ های ۲۳ و ۲۵) یا برفراز شهر بغداد و اطراف آن در پرواز بودند و یا درحال
آمادگی کامل برای مقابله به حملات احتمالی بودند.
این عامل مهم در طراحی عملیات و
موفقیت آن بسیار حیاتی بود؛ به شکلی که کوچکترین اشتباه، منجر به شکست طرح می شد.
پس باید به دقت اندیشیده می شد که نوع و تعداد هواپیماها باید به چه شکل باشد؟
کدام نقطه باید مورد هدف قرار گیرد؟ آیا نتیجه حاصل می شود و یا نیاز به تکرار
عملیات است؟
تمام اینها سوالاتی بود که ذهن طراحان
را به خود مشغول کرده بود. در اولین اقدام، به دلیل این که نیاز بود تا مهمات
زیادی بر روی اهداف فرو ریخته شود، پس از بحث و تبادل نظر قرار بر این شد که این
عملیات توسط جنگنده بمب افکن های اف ۴
انجام شود.
اما هدف ها، باید هدفی انتخاب می شد
که رژیم بعثی نمونه آن را در خاک ایران قبلا بمباران کرده بود تا در افکار عمومی،
تردیدی در مقابله به مثل ایجاد نکند.
نکته دیگر آن بود که باید هدفی مد نظر
قرار می گرفت که با حمله به آن، اعتبار دفاع قدرتمند هوایی عراق زیر سوال برود و
مدت زیادی آثار آن در ذهن ها باقی بماند. ضمن این که باید هدفی مورد نظر قرار می
گرفت که خبرنگاران و منابعی که اخبار جنگ را مخابره می کردند، بتوانند آن را و یا
اثرات آن را خود ببینند و رژیم بعثی عراق نتواند آنرا کتمان کند.
پایگاه هوایی الرشید، نیروگاه هسته ای
تموز، ایستگاه ماهواره مخابراتی بعقوبه، مجلس الوطنی بغداد، کاخ صدام، پالایشگاه
الدوره و پادگان های نظامی مختلف مورد بررسی قرار گرفتند.
*** چرا پالایشگاه الدوره
در نهایت پالایشگاه الدوره بغداد که
به واسطه گسترش شهر، اینک در داخل شهر بغداد قرار داشت، به عنوان هدف تعیین شد.
بمباران پالایشگاه مهم الدوره از چند
جهت می توانست بسیار مهم و حیاتی باشد:
اول آن که به علت این که پالایشگاه در
نزدیکی پایگاه هوایی الرشید که مهمترین پایگاه هوایی عراق بود، قرار داشت و در
مورد وجود پدافند قوی در آن منطقه هیچ تردیدی نبود که با این حمله ایران می توانست
ناتوانی عراق را در دفاع از شهر بغداد و از آن مهمتر دفاع از مهمترین پایگاه هوایی
اش اثبات کند.
از سوی دیگر با بمباران این پالایشگاه
دود و آتش ناشی از سوختن مواد نفتی تا مدت ها غیرقابل کنترل بود و علاوه بر اختلال
در تامین سوخت شهر بغداد، سوختن آن جا در دید تمامی خبرنگاران خارجی حاضر در شهر
بغداد قرار می گرفت و رژیم بعثی صدام نمی توانست آن را انکار کند.
در همین حال نیروی هوایی عراق بارها
پالایشگاه های ایران را بمباران کرده بود و این عملیات به نوعی تلافی جویانه تلقی
می شد و هیچ اشکالی از این حیث متوجه این ماموریت نمی شد.
*** کار طراحی به پایان رسید
کار طراحی به سرعت شروع و به پایان
رسید و برای انجام این عملیات غرور آفرین و کاهش میزان ضایعات احتمالی و دستیابی
کامل به اهداف عملیات، قرار شد این عملیات توسط ۳ فروند فانتوم مسلح و انتخاب شش نفر از بهترین خلبان های نیروی
هوایی انجام شود. به شکلی که هر سه فروند به پرواز در آیند و در نزدیکی مرز یکی از
آنها جدا شده و دو فروند دیگر وارد خاک عراق شوند و ماموریت را انجام دهند و یک
فانتوم دیگر در نزدیکی مرز قرار گیرد تا در صورت بروز اشکال برای یکی از فانتوم
ها، به سرعت وارد عمل شده و خود را به منطقه عملیاتی برساند.
همزمان با پرواز فانتوم ها،
هواپیماهای رهگیر اف ۱۴ نیز به پرواز درآیند و خود را برای
مقابله با هواپیماهای رهگیر دشمن که احتمال داشت در راه بازگشت به تعقیب فانتوم ها
بپردازند، آماده کنند.
هواپیمای سوخت رسان نیز در همان زمان
و از پایگاه دیگری به پرواز درآید و خود را در منطقه مناسبی قرار دهد. در همین
زمان دو فروند فانتومی که از مرز گذشته بودند، با سرعت به سمت پالایشگاه الدوره
بغداد حرکت کرده، آن جا را به شدت بمباران کرده و در راه بازگشت با عبور از فراز
شهر بغداد، دیوار صوتی را در این شهر بشکنند.
زمان عملیات نیز سحرگاه روز سی ام
تیرماه سال ۱۳۶۱ (صبح روز ۳۱ تیر ماه سال ۱۳۶۱) تعیین
شد.
*** پایگاه هوایی نوژه محل استارت عملیات
بعد از تایید طرح عملیات توسط
فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران و انجام هماهنگی های لازم، دستور
اجرای آن به پایگاه هوایی همدان ابلاغ گردید.
برای انجام این عملیات شش نفر از
بهترین خلبانان نیروی هوایی از میان داوطلبان انتخاب شدند و سرلشکر شهید (سرهنگ آن
زمان) عباس دوران به عنوان لیدر دسته پروازی انتخاب شد.
خلبانان بدین شکل انتخاب شدند:
هواپیمای شماره یک به خلبانی سرلشکر شهید عباس دوران و سرتیپ آزاده منصور کاظمیان .
هواپیمای شماره دو به خلبانی سرتیپ
محمود اسکندری و کمک سرهنگ ناصر باقری.
هواپیمای شماره سه به خلبانی کاپیتان توانگریان
و کاپیتان خسروشاهی .
*** سرلشکر خلبان شهید دوران
دوران در این زمان به امیدیه رفته بود
و قرار بود در صورتی که در عملیات رمضان نیاز شد، پرواز کند. زیرا نیروی زمینی
ارتش در این عملیات نیاز به حمایت های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل از شروع
عملیات او وارد پایگاه شد.
۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۱
حدود ساعت ۱۱ جلسه توجیهی پرواز برگزار شد که
دوران به عنوان لیدر دسته پروازی به همراه سرلشکر شهید یاسینی مسئول عملیات پایگاه
همدان و سرتیپ شهید خضرایی فرمانده پایگاه، به همراه پنج خلبان دیگر در مورد
چگونگی انجام عملیات صحبت کردند.
نتیجه جلسه بر این شد که سه فروند
هواپیما تا لب مرز با هم پرواز کنند و وقتی به مرز رسیدند، یکی از هواپیماها
(هواپیمای شماره سه) برگردد و دو جنگنده دیگر با ارتفاع کم وارد خاک عراق شوند
یعنی یک حالت ایذایی ایجاد گردد و رادارهای عراق گمان کنند که جنگنده ها برگشتند.
توجیهات اصلی تمام شد و نام دسته
پرواز منصور تعیین گردید. در این هنگام خلبان های کابین های جلو و عقب، صحبت های
خصوصی را با هم انجام دادند. شهید دوران به کمک خود تاکید کرد که بیشتر حواسش به
هواپیماهای دشمن باشد که به هواپیما حمله نکنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص فنی
شد و نتوانستند به پروازشان ادامه دهند، به تنهایی اجکت کند، منتظر خروج او نباشد
و حق ندارد دکمه خروج اضطراری او را فشار دهد چون او قصد خروج اضطراری از هواپیما
را ندارد و می خواهد به هر نحو ممکن ماموریت را ادامه دهد.
*** شرح عملیات
سحرگاه روز سی ام تیر ماه سال ۱۳۶۱ (صبح زود روز ۳۱ تیر ۱۳۶۱) مصادف
بود با ۳۰ ماه رمضان. ساعت ۳۰/۵ صبح، خلبانان بدون فوت وقت همگی به
اتاق تجهیزات می روند و پس از تحویل گرفتن تجهیزات، به سمت جنگنده ها حرکت می کنند.
در کنار جنگنده ها، خلبانان مشغول چک
کردن هواپیماها می شوند که کمک خلبان شهید دوران کاظمیان متوجه می شود سمت نما و
حالت نمای هواپیما در حال گردش است در صورتی که باید ثابت می ایستاد. این موضوع را
به عوامل فنی اطلاع می دهد و آنها می گویند: در حال حاضر نمی توانیم آن را درست
کنیم. شما می
توانید پرواز را کنسل کنید.
اما دوران نمی پذیرد و می گوید: این
سمت نما در هوای صاف و بدون ابر اصلا کاربرد ندارد و ما در این هوا نیاز به این
وسیله نداریم.
طولی نمی کشد که سه فروند فانتوم مسلح
بر روی باند فرودگاه قرار می گیرند و بدون تماس با برج مراقبت و در سکوت کامل
رادیویی، با صدای غرشی سهمگین ثانیه هایی بعد در دل آسمان جای می گیرند.
هوا هنوز تاریک بود. شهرهایی که
هواپیماها از فراز آنها می گذشتند، هنوز بیدار نشده بودند. فقط ریسه لامپ های
خیابان و جاده های عمومی روشن بود. کمک خلبان به دقت مواظب اطراف بود که مبادا
مورد تعقیب گشتی های خودی قرار گیرند. تا نزدیکی مرز خلبانان برای این که سوخت کم
تری مصرف کنند، با ارتفاع ۱۵۰۰۰
پا و سرعت نسبتا کم ۳۵۰ نات به مسیر ادامه دادند.
بر روی شهر ایلام هواپیماها ارتفاع را
تا ده متری زمین پایین آوردند و همزمان سرعت را تا هزار کیلومتر در ساعت افزایش
دادند تا دشمن نتواند آنها را در رادارش ببیند. هواپیماها از جنوب ایلام وارد مرز
عراق شدند که در همین هنگام طبق طرح قبلی، هواپیمای شماره سه جهت منحرف کردن رادار
دشمن، با مانوری بر روی نوار مرزی دور زده و به داخل کشور بازمی گردد.
*** شلیک نخستین موشک و رهگیری جنگنده ها
هواپیماها با فاصله حدود دویست متر از
یکدیگر در پرواز بودند که ناگهان کمک خلبان هواپیمای شماره یک (سرتیپ کاظمیان)
موشکی را می بیند که به سمت هواپیمای شماره دو شلیک می شود و حدس می زند سام هفت
باشد و به آنها نرسد. ولی به
هواپیمای شماره دو اعلام می کند که مواظب باشند. حدس او درست بود. موشک کمی که دنبال آنها می آید، در
حدود ۳۰۰ متری هواپیما در هوا منفجر می شود.
در همین هنگام راداری های عراقی موفق به رهگیری هواپیما می شوند و کمک خلبان از
طریق دستگاه ECM متوجه می
شود که رادار بغداد نیز آنها را می بیند لذا به دوران این موضوع را اطلاع می دهد
که در همین زمان هواپیمای شماره دو نیز این موضوع را به دوران به عنوان لیدر دسته
پروازی اطلاع می دهد که ایشان به شوخی می گوید: از این پایین تر که نمی شه پرواز
کرد. می خواهید بریم زیرزمین؟
قرار بر این بود که جنگنده ها از شرق
شهر بغداد به سمت جنوب شرق این شهر حرکت کرده و سپس به سمت پالایشگاه الدوره که به
شهر چسبیده بود رفته و آنجا را بمباران کرده و پس از ماموریت مستقیم به سمت ایران
حرکت کنند تا مجبور نشوند گردشی داشته و مورد اصابت گلوله ضد هوایی قرار گیرند.
*** برخورد با دیوار آتش
همه چیز بخوبی پیش می رفت هواپیماها
جاده بغداد - بصره را رها کرده و به سمت شمال شرقی گردش می کنند. ساعت شش و ده
دقیقه جنگنده ها در آسمان حومه بغداد قرار داشتند.
هوا هنوز تاریک بود، ولی ناگهان در ده
مایلی جنوب شرقی بغداد انگار شهر چراغانی شده بود، دو خط دیوار آتش پدافند جلوی
جنگنده ها درست شده بود. خلبانان دیوار آتش اول را رد می کنند که دوران به کمک خود می
گوید چراغ های نشان دهنده آتش سوزی موتور راست روشن شده است.
قاعدتا در این حالت باید کمک موتور
راست را خاموش می کرد، ولی نباید از سرعت هواپیما کم می شد. لذا کاظمیان به دوران
می گوید از شهر که رد شدیم خاموشش می کنم.
*** پالایشگاه منهدم می شود ولی ...
جنگنده ها دیوار آتش دوم را که رد
کردند، دکل های پالایشگاه نمایان شده بود. موقعیت آن جا نسبت به بغداد مثل موقعیت
پالایشگاه تهران بود نسبت به شهر تهران. هواپیماها وقتی به نزدیکی پالایشگاه
رسیدند، از دور و اطراف پالایشگاه سایت های موشکی سام ۲ و سام ۳
و سام ۶ شروع کردند به شلیک به سمت جنگنده ها.
پدافند قدرتمند چهارلول پنجاه و هفت
میلی متری دقیقا به سمت هواپیمای شماره یک آتش می گشود. در این هنگام کمک از طریق
دستگاه ECM مشاهده می
کند که رادار موشک های سام ۶
و سام ۳ دشمن روی آنها قفل کرده است. او با
دقت تمام سعی خود را می کند که رادار پدافند دشمن را از کار بیندازد. سرانجام با
تمام مشکلات هواپیماها بر روی پالایشگاه می رسند و تمامی بمب های خود را بر روی
پالایشگاه فرو می ریزند. کاظمیان بعد از عبور از روی پالایشگاه به عقب برمی گردد
تا ببیند که چند بمب به هدف اصابت کرده است که متوجه می شود دم هواپیما تا نزدیکی
کابین عقب آتش گرفته است. لرزش خفیفی در هواپیما ایجاد شده بود ولی دستگاه ها چیزی
نشان نمی داد. هواپیما به شدت در حال سوختن بود و خلبانان باید هرچه سریع تر
هواپیما را ترک می کردند.
***امکان برگشت هواپیمای شماره یک نیست
در همین هنگام هواپیمای شماره دو که
در راه رفت پشت سر هواپیمای شماره یک قرار داشت، بعد از گردش اینک در جلو پرواز می
کرد مورد اصابت پدافند سبک دشمن قرار می گیرد و هر دو خلبان زخمی می شوند. دوران
به آنها اطلاع می دهد که مورد اصابت موشک قرار گرفته اند و موتور سمت راست را از
دست داده اند و با توجه به حجم بالای پدافند دشمن امکان برگشت برای آنها نیست و تاکید
می کند که آنها سریعا به سمت مرز حرکت کنند. در همین هنگام کاظمیان به دوران اطلاع
می دهد که هواپیما دیگر قابل کنترل نیست و خود را آماده خروج اضطراری کند. کاظمیان
دست خود را بر روی دستگیره صندلی پران دو نفره قرار می دهد که ناگهان دوران که
آمادگی کمک خود را برای خروج از هواپیما شنیده بود، دکمه صندلی پران کابین عقب را
فشار می دهد و کاظمیان با سرعت به سمت بالا پرتاب می شود.
*** دوران با هواپیمایش به هتل محل
برگزاری اجلاس می کوبد
هواپیمای دوران به شدت در آتش می سوخت
و تقریبا تعادل خود را از دست داده بود. دوران در آخرین دقایق، هواپیما را به سمت
هتل محل برگزاری اجلاس برده و هواپیما را در حالی که خود در آن قرار داشت، به آن
جا می کوبد و جان خود را فدای آرمان های والای خویش می کند.
بدین ترتیب فرمانده دسته پروازی منصور
هرگز پرواز خود را پایان نداد. بعدها مشخص شد دوران که در بین خلبانان شکاری بالاترین رکورد
عملیات های برون مرزی را دارا بود، علیرغم مخالفت فرماندهان نیروی هوایی ارتش
جمهوری اسلامی ایران داوطلبانه در این ماموریت شرکت کرده بود.
*** بر سر کاظمیان کمک شهید دوران چه گذشت
کاظمیان در هنگام خروج بی هوش شده بود
و وقتی بهوش می آید، خود را در وزارت دفاع عراق می یابد که یکی در حال بخیه زدن
لبش که پاره شده بود می باشد. او با خود می گوید: خدایا من توی هواپیما بودم. این
جا کجاست بعد از لحظاتی کاظمیان تازه ماجرا را به یاد می آورد.
پس از حدود ۶۰ روز کاظمیان به اردوگاه اسرا انتقال می یابد و در اردوگاه از
چگونگی حادثه پرس و جو می کند که برای او شرح داده می شود.
بیست دقیقه قبل از این که شما به
بغداد برسید، آژیر خطر را زدند و زمانی هم که پالایشگاه را مورد هدف قرار دادید،
فردایش عکس سانحه را روزنامه های عراق چاپ کردند و بدین صورت بود که تکه های
هواپیما نزدیک یکی از میادین شهر به زمین خورد و از شهید دوران فقط پوتین و دستکشش
بر جای مانده بود.
سرتیپ کاظمیان نقل می کند: وقتی خبر
شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت شب قبل از عملیات افتادم که او به من می
گفت که منصور جان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و
منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و ماموریتم را به اتمام برسانم.
سرتیپ منصور کاظمیان همزمان با شهادت
عباس دوران، به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه، در تاریخ بیست و چهارم
شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامی بازگشت.
*** نتایج عملیات
با انجام این عملیات غرورآفرین و
شهادت طلبانه، بنا به گزارشات واصله مشخص شد که بخش وسیعی از پالایشگاه الدوره
بغداد منهدم شده و دود و شعله های آتش ناشی از این بمباران، ساعت های متمادی آسمان
بغداد را پوشانده بود.
رسانه های خبری جهان، شرح حمله هوایی
جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پالایشگاه الدوره بغداد به
تفضیل به گزارش کشیدند.
دود سیاهی که از پالایشگاه برمی خاست،
رویای صدام را برهم ریخت و تمام ترفندهای تبلیغاتی او را در مقابل چشمان وحشت زده
خبرنگاران خارجی مستقر در هتل های بغداد نقش برآب کرد.
به گزارش ایرنا از روابط عمومی نیروی
هوایی ارتش، بعد از چند روز، تشکیل اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد، به دلیل
ناامنی این شهر در عراق منتفی و اعلام شد که بغداد محل امنی برای تشکیل این اجلاس
نیست و پایتخت کشور هندوستان شهر دهلی نو، به عنوان میزبان جدید این اجلاس معرفی شد
و بدین شکل قدرت تاکتیکی و نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اذغان
مردم منطقه و جهان مورد تاکید مجدد قرار گرفت.
سرلشکر خلبان شهید عباس دوران در سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده به جهان گشود. وی
پس از اخذ دیپلم در سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی ارتش
شد و پس از طی کردن دوره مقدماتی در ایران برای ادامه تحصیل و دوره تکمیلی به
آمریکا اعزام شد.
دوران پس از اخذ نشان و گواهینامه
خلبانی به ایران بازگشت. هنگامی که جنگ تحمیلی در تاریخ ۱۳۵۹.۶.۳۱ آغاز شد وی در پست افسر خلبان شکاری و معاونت عملیاتی انجام
وظیفه می کرد. او در طول جنگ بیش از یکصد و دو پرواز جنگی داشت.
وی بارها میگفت اگر هواپیما بال
نداشته باشد خودم بال در آورده و بر سر دشمن فرود می آیم و هرگز تن به اسارت
نخواهم داد.
سرانجام در سحر گاه روز ?? تیر ماه
سال ???? که لیدری دسته پرواز را به عهده داشت، به قصد ضربه زدن به شبکه دفاعی و
امنیتی نفوذ نا پذیر مورد
ادعای صدام به پنج نفر از زبده ترین
خلبان نیروی هوایی در حالی که هنوز ستیغ آفتاب ندمیده بود، با اراده ای پولادین به
پالایشگاه الدوره یورش بردند و چندین تن بمب هواپیماهای خود را بر قلب حاکمان جنگ
افروز عراق ریختند و پس از نمایش قدرت و شکستن دیوار صوتی در آسمان بغداد، هنگام بازگشت،
هواپیمای لیدر مورد اصابت موشک دشمن واقع شد و شهید دوران اگر چه اجازه ترک
هواپیما را به همرزم خلبانش ستوانیکم منصور کاظمیان در عقب کابین داد، اما خود به
رغم این که می توانست با استفاده از چتر نجات سالم فرود آید، صاعقه وار خود و
هواپیمایش را بر متجاوزان کوبید و بدین ترتیب مانع از برگزاری اجلاس سران غیر
متعهد ها به ریاست صدام در بغداد شد.
پس از سالها انتظار در تیرماه ????
بقای پیکر شهید دوران توسط کمیته جستجوی مفقودین نیروهای مسلح به میهن منتقل شد و
در پنجم مرداد ???? طی مراسمی رسمی با حضور مسئولان کشوری و لشکری، خانواده شهید و
بستگان در میدان صبحگاه ستاد نیروی هوایی بر دوش همرزمان خلبانش تشییع شد.
پیکر مطهر آن شهید تیز پرواز سپس برای
خاک سپاری با یک فروند هواپیمای سی ??? به زادگاهش شیراز منتقل شد.
سرلشکر شهید خلبان عباس دوران به
هنگام شهادت ?? سال داشت و امیر رضا تنها یادگار اوست.
سیام(۱)**۱۴۷۸
یادش گرامی و روحش شاد باد
صعودش پر رهرو باد