نامش را گذاشتهاند سریعترین دختر ایران. او سالهاست که مدالهای طلای آسیا را درو میکند و این بار هم در مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی توانسته در مواد ۱۰۰ و ۲۰۰ متر قهرمان شود.
به گزارش شفقنا ورزشی، او با خاطره بدی آخرین مسابقات خود را به اتمام
رسانده بود و فقط بهخاطر هشت صدم ثانیه المپیک لندن را از دست داد اما با
تمام انگیزه پا به مسابقات کشورهای اسلامی گذاشت و موفق شد دو طلا را به
مجموع مدالهای ایران اضافه کند. گفتوگویمان با مریم طوسی بار دیگر باعث
شد مشکلات این رشته را متذکر شویم؛ مشکلاتی از جمله نداشتن مربی خصوصی و
اسپانسرینگ. این مشکل زمانی پیچیدهتر میشود که ورزشکاران جزو بانوان
باشند چراکه قطعا باید شرایط مالی خوبی داشته باشند تا برای مسابقات آماده
شوند یا باید از حداقل امکانات چشمپوشی کنند. مریم طوسی از آن دسته از
دوندههاست که نه توان مالیاش را دارد که با حداکثر امکانات تمرین کند و
نه اسپانسری وجود دارد که او را حمایت مالی کند اما با این حال او از
بهترینهای دو آسیا محسوب میشود. طوسی در گفتوگو با فرهیختگان توضیحات
بیشتری از شرایط این روزهایش میدهد: با اینکه بازیهای کشورهای اسلامی بود، تنها دختری بودید که با حجاب میدویدید.
درست است. آنها مسلمان هستند، ولی بیحجاب میدوند. برایم جالب بود بعضی
از آنها بیرون حجاب داشتند اما موقع مسابقه همان لباسی را میپوشیدند که
بقیه میپوشند. تفاوت لباست با دیگران برای آنها سوال نبود؟
چرا اتفاقا، در همین بازیها لباس من برای اندونزیاییها خیلی جالب بود.
میگفتند ما برایت دعا میکنیم، از نظر ما تو قهرمانی. اما ترکیه و بقیه
کشورها بدون حجاب مسابقه دادند. هر کسی هر طوری که دوست دارد، مسابقه
میدهد. بعد از مسابقات با من صحبت میکردند و میگفتند خیلی خوب است که با
این لباسها میتوانی قهرمان شوی و خیلی سخت است و... از این صحبتها. در
ورزشهایی مثل والیبال یا رزمی حجاب تاثیرگذاری کمتری دارد اما در
دوومیدانی آن هم دو سرعت حتی یک سانت پارچه هم روی رکورد تاثیر میگذارد.
درست میگویید. دختر بحرینی اولین دختری بود که باحجاب میدوید. در المپیک
هم شرکت کرد. نایک اسپانسر او بود و لباسهایش را طوری طراحی کرده بود که
سبک باشد. اما در ایران اسپانسر نداریم و نمیشود لباسی مثل آن لباس تهیه
کرد. من الان با یکی دو کیلو وزن اضافه میدوم. وزن لباس دوندههای
معمولی چهار گرم است. امیدوارم شرایطمان آنقدر بهبود پیدا کند که امکانات
آنها به ایران هم بیاید تا هم من استفاده کنم و هم بقیه بچهها. چرا خودت با همان شرکت صحبت نمیکنی تا اسپانسر شخصیات شوند؟
فعلا ایران تحریم است و این شرکتها حاضر نمیشوند من را حمایت کنند. رشته دوومیدانی چقدر هزینه دارد؟ آیا فدراسیون هزینههایت را متقبل میشود؟
فدراسیون در حد توان کمک میکند اما رفت و آمدهای من کلی هزینه دارد چه
برسد به هزینه خوراک، مکمل و لباس. سه ماه یک بار باید یک کفش عوض کنم. با
نرخ دلار امروز، شرایطم خیلی سخت شده. خانوادهام هم تا یک حدی میتوانند
کمک کنند. با این شرایطی که میگویی یک
خانواده معمولی نمیتوانند یک دختر ورزشکار داشته باشند. قبل از اینکه
ورزشکار بشوی، حتما باید پولدار باشی؟
ما خودمان هم یک
خانواده معمولی داریم نه پولدار ولی کل زندگیشان را برای من گذاشتند. آنها
نهفقط حمایت مالی بلکه حمایت روانی هم میکنند. یک روزهایی به جایی
میرسیدم که میگفتم من دیگر پیست نمیروم. اینقدر که برایم سخت بود. چه سختیهایی؟
دوومیدانی رشتهای است که واقعا تمریناتش سخت است. هر روز خودت تنها باید
تمرینات سنگین انجام بدهی. متاسفانه من در ایران رقیب تمرینی هم ندارم و
برایم سختتر میشود. صبح و بعدازظهر هر روز باید تمرین کنم. سنگ هم از
آسمان ببارد، تمریناتم باید انجام شود، روزی چهار تا شش ساعت تمرین
میکنم. به جایی میرسی که میگویی دیگر نمیتوانم اما خانوادهام حمایتم
میکنند و انگیزه میدهند. در حال حاضر بولت، نماد دو سرعت دنیاست. برای رسیدن به جایگاه او باید چه امکاناتی داشت؟
رسیدن به بولت که سر جایش اما همین رقبای آسیایی من در بهترین کمپهای
اروپایی تمرین میکنند و با بهترین مربیان آماده مسابقات میشوند. از نظر
تغذیه، مکمل، علم مربیگری و محل تمرین خیلی از من بالاتر هستند اما با این
مسائل من تمرینم را ادامه میدهم و امیدوارم به حداقل امکانات آنها دسترسی
پیدا کنم! الان مربی خصوصی دارید؟
با آقای گرگانی کار میکنم. تهران نیستند و رشته من هم تکنیکی است حتما
باید مربیام بالای سرم باشد. اما آقای گرگانی، گرگان است و هرچند وقت یک
بار به تهران میآید. پس خیلی باید ورزشکار خاصی باشید که بدون امکانات و بدون مربی میتوانید قهرمان بشوید.
من هم همین را میگویم. ما واقعا خاص هستیم! نهتنها من بچههای دیگر هم
هستند که توانایی بالایی دارند. ما فقط حداقلها را میخواهیم. آقای گرگانی
هم حقوقی نگرفته بود و گفت دیگر قرارداد نمیبندد.
کل سال را ۱۰
میلیون تومان گرفتم. این مبلغ نهایت دو تا سه ماه هزینههای من را تامین
کند. الان برای یک کفش نزدیک ۷۵۰ هزار تومان باید پول بدهم. هزینه مکمل هم
بالاست. یک بسته پروتئین ۳۰۰، ۴۰۰ هزار تومان میشود اما با این حال ادامه
میدهیم و منظورم از حمایت همین مسائل است. پس باید دویدن برایتان خیلی ارزش داشته باشد که اینقدر برایش زحمت میکشید.
از دوران کودکیام و زمانی که دبستانی بودم، در مسابقه همه رشتهها شرکت
میکردم. پدرم والیبالیست بود و برادرهایم هم ورزش میکردند. من هم ورزش را
دوست داشتم. پنجم ابتدایی بودم که در مسابقات دوومیدانی شرکت کردم، خیلی
دوست داشتم، همه زندگیام دوومیدانی شده بود اما اذیتم کردند و مادرم
نگذاشت که ادامه بدهم. چه اذیتی؟
من خیلی کوچک بودم و عاشق ساک و لباسی شدم که به من دادند. روز آخری که
برای مسابقات کشوری انتخاب شدیم، گفتند که باید با یک دختر دیگر ۶۰۰ متر
استقامت بدوی. من از همان موقع سرعتی کار میکردم. دویدم و با اختلاف کم
باختم. گفتند تو را نمیبریم، ساک و لباسها را ازم گرفتند. من هم مریض
شدم. خیلی کوچک بودم و حتی تب کردم. مادر برای اعتراض رفت آنجا و به آنها
گفت که چرا ساک را از او گرفتید؟ من پولش را میدادم. بعد از این اتفاق
مادرم گفت هر رشتهای میروی، برو ولی دوومیدانی نرو! من همه رشتهها را
امتحان کردم اما در دبیرستان دوباره مسابقات دوومیدانی و آمادگی جسمانی
گذاشتند. من از ترسم که مادرم اجازه ندهد، رضایتنامه را خودم امضا کردم و
رفتم. در مدارس و استان اول شدم. هم در آمادگی جسمانی و هم دوومیدانی. بعد
از آن باید هفتهای سه روز باشگاه میرفتم، نمیتوانستم بدون اجازه
خانواده بروم، بین مربیان هم اختلاف افتاده بود. یکی میگفت باید بروی
آمادگی جسمانی و آن یکی میگفت باید بروی دوومیدانی، زنگ زدند خانه و تازه
آنجا بود که مادرم متوجه شد. بعد گفت هر کدام که خودت دوست داری، برو. خیلی
حرفهای کار نمیکردم. سال ۸۵ پیشدانشگاهی بودم که مامانم برایم مربی
گرفت. سال بعدش بعد از ۳۳ سال رکورد ایران را زدم. از آن موقع به بعد دیگر
دونده شدم.
منبع عکس: ایسنا
منبع متن: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام